چندی پیش خبری خواندم مبنی بر ملحق شدن ایلان ماسک (مدیر افسانهای تسلا موتورز) و تراویس کلانیک (مدیر اوبر) به تیم مشاوره اقتصادی دونالد ترامپ.(+) واکنشها به این خبر بسیار مختلف بود. برخی آنها را حزب باد نامیدند، بعضی عروسک خیمه شب بازی، بعضی دورو، بعضی شجاع… در این که قبل از انتخابات این دو نفر، علاقهای به انتخاب شدن ترامپ نداشتند هیچ تردیدی نیست. اما چه شد که حالا به حلقهی نزدیکان او وارد شدند؟
بسیاری از فعالان سیاسی و اقتصادی ایران، برای سرنوشت ایالات متحده آمریکا در دوران ریاست جمهوری ترامپ، سناریویی همانند ۸ سال ریاست محمود احمدینژاد پیشبینی میکنند. اما نویسندهی این مطلب، به بهانهی همین خبری که در قسمت قبل دیدیم، نظر دیگری دارد. آمریکای ترامپ، ایران احمدینژاد را تجربه نخواهد کرد، نه فقط به دلیل آنکه هم اکنون قدرت کمپانیهای گافا (گوگل، اپل، فیسبوک و آمازون) بیش از دولت است، نه فقط به دلیل وجود بانک مرکزی مستقل و مقتدر، بلکه به دلیل آنکه افرادی مانند ماسک و کلانیک، مستقل از مرزبندی و جناحگیری، همواره برای استیلای (بخوانید کاهش آسیب) سیستم تلاش میکنند. افرادی که میدانند با گوشهگیری و گله گذاری و مانور روشنفکری نمیتوانند نقشی در بهبود وضعیت داشته باشند. افرادی که وقتی کاستیهای شخصی در سیستم را میبینند، قبل از آنکه از زبانشان برای تخریب شخص استفاده کنند، مغز و بازوی خود را برای کمک به سیستم به کار میاندازند. افرادی که آموختهاند بهترین اعتراض، بهتر کار کردن است. همین نخبگان هستند که در نهایت جامعه را قدمی به جلو هل میدهند.
شاید داشتن فقط چند نفر از این قشر برای نجات یک جامعه کافی نباشد، اما تاریخ همواره نشان داده که هر حرکت بزرگی، با جسارت و پیشدستی چند دیوانه آغاز میشود. دیوانگانی که شاید در این مسیر به بی اصالتی یا خود فروشی متهم شوند. (همانطور که علی مطهری شد.) شاید حمایتهای قبلی خود را از دست بدهند.(همانطور که علی لاریجانی از دست داد.) شاید حتی عمرشان به دیدن نتایج کارهایشان کفاف ندهد. اما نمیتوانند این چرخهی معیوب را تحمل کنند.
برای بندهی حقیر، حسن روحانی، بیش از آن که رئیس جمهوری ایران باشد، نماد و جلوهگاه ارادهی مردم برای داشتن این روحیه و نگاه سیستمی است. قطعا در طی این چند سال، او رئیس جمهور ایدهآلی نبوده، اما توانسته حمایت بسیاری از هر دو جبههی ایران را فارغ از مرزبندیهای قبلی، تا حدودی داشته باشد. هرچند شاید به هر دلیلی قاطبهی حامیان او متمایل به جناح خاصی باشند، اما فراموش نکنیم که بسیاری از مهرههای مهم و وزندار جناح دیگر هم از او حمایت کردهاند یا حداقل مخالف کامل او نبودهاند. او نمایندهی مردمیست که از دشمنی و جنگ سرد داخلی خسته شده بودند و میخواستند افق دید زمانی و مکانی خود را به بیش از این چند سال و به فراتر از این مرزها ببرند. به همین دلیل، بنده فکر میکنم بهتر است کارنامهی واقعی حسن روحانی را نه در پایان دولتش (چه چهار و چه هشت سال) بلکه شاید ده یا بیست سال پس از رفتنش بهتر بتوان بررسی کرد. زمانی که احتمالا آثار این روند قابل رویت و تجربه باشند.
۳ دیدگاه دربارهٔ «ترامپ، ماسک، روحانی»
سلام ممون که این مطلب را منتشر کردی.
دیدگاه جالب بود.
ای کاش ما هم در کشورمان به جای حرف زدن و حرف درآوردن برای این و آن اقدامی صورت می دادیم.
ما دوست داریم همیشه خودمان عنان مسایل را به دست بگبریم، حتی اگر بدانیم کسی در این زمینه از ما بهتر و قوی تر است.
شاید به خاطر این است که اون آمریکاست و ما کماکان ایران
سلام
علاوه بر بلوغ نخبگان در جوامع توسعه یافته ساختار سالم تقسیم قدرت هم در کشوری مثل ایالات متحده باعث میشه که حتی خود آقای احمدی نژاد هم اونجا نتونه مثل اینجا فضاحت به بار بیاره
سیستم حکومتی ما باگ های زیادی داره که تا بیاد اصلاح شه زمان زیادی میبره و واقعا توقعی جز این هم نیست ، یه جمهوری ۴۰ ساله کجا و یه جمهوری ۲۰۰ ساله کجا
ایمان من از آقای روحانی راضیم. چرا؟ من خیلی چیز زیادی از دولتم نمیخوام. نه کار میخوام نه وام میخوام نه میخوام تورم کم شه نه میخوام رشد اقتصادی زیاد شه. فقط میخوام “آرامش” در کشورم حاکم باشه. چیزی که الان حاکمه. من آدم impulsive نمیخوام. نمیخوام هر روز و هر ماه یک جنجال و دعوا و درگیری به یپا بشه. نمیخوام صبح بیدار بشم و ببینم یک قانونی عوض شده. من فقط ثبات میخوام. اگر این اتفاق بیافته جامعه خودش راه خودشو پیدا میکنه و یواش یواش رشد میکنه. جامعه به من و دولت و رئیس جمهور نیازی نداره مگر اینکه جلوی پاش سنگ بندازیم.