چندین بار تا الان اینجا رو به کل عوض کردم. هربار میومدم میدیدم این اطلاعات اونقدر قدیمی شده که الان بیشتر گمراه کنندهست تا کمک کننده. در نتیجه امروز (۱ آذر ۹۷) تصمیم گرفتم به شکل تایملاین درش بیارم تا هرموقع لازم بود فقط به انتهاش چند خط اضافه کنم. درسته که اطلاعات خیلی کمتری در مورد وضعیت الانم میده، اما حداقل کمتر باعث گمراهی میشه.
مرداد ۱۳۷۴ – به دنیا اومدم. در بیمارستان دکتر بسکی شهر گنبد کاووس. یه مدت بعد به گرگان نقل مکان کردیم.
تابستان ۱۳۸۵ – تیزهوشان قبول شدم. از اون مدرسهی غیرانتفاعی که من بودم، سالها بود کسی قبول نشده بود. همکلاسیهام بهم میگفتن نرو تیزهوشان، خیلی بهت فشار میارن دیوونه میشی.
بهار ۱۳۸۸ – برای اولین بار (و آخرین بار) در تاریخ سمپاد، دانشآموزای حال حاضر تیزهوشان، از امتحان ورودی راهنمایی به دبیرستان معاف میشن. به عنوان یکی از ضعیفترین دانشآموزای کلاس که احتمال قبول نشدنش زیاد بود، خیلی خوشحال بودم. سال بعدش از بس نمرهی ریاضیم کم بود که کارنامهام رو به خودم ندادن. گفتن حتما باید خانوادهات بیاد تحویل بگیره.
بهار، تابستان و پاییز ۱۳۹۰ – سختترین سال عمرم رو تجربه کردم. همهی آرزوهام رو بر باد رفته میدیدم. انگار هیچ دلخوشیای برام باقی نمونده بود. باید از اون زندگی کرخت و تنبلگونهی خودم طلاق میگرفتم. درد فراوان باعث شد عوض بشم. از همه نظر. انگار برای اولین داشتم درک میکردم که میشه «اراده» هم داشت. اونقدر زندگیم رو تغییر دادم که آخر سال دیگه هیچی مثل سابق نبود. برای اولین بار داشتم زندگی میکردم. برای من مبدا تاریخ واقعی زندگیم از سال ۹۰ هستش. هر موقع میخوام براورد کنم که چقدر از زندگیم گذشته، نسبت به این سال میسنجم.
تابستان ۱۳۹۲ – در حالی که توی ماشین در حال چرت زدن بودم، خبر میاد که رتبهی ۲۳ کنکور شدم. خانواده خیلی خوشحالن و دارن بالا و پایین میپرن. منم آروم از شادی اونا لذت میبرم. انتخاب رشته؟ مگه میشد اون موقع غیر از برق شریف هم چیزی رو انتخاب کرد؟ بعدا گرایش مهندسی پزشکی رو انتخاب کردم. شریف اون موقع این گرایش رو تازه یه سال بود که ارائه میداد.
تابستان ۱۳۹۳ – از اینستاگرام محمدرضا شعبانعلی رو پیدا میکنم. به عنوان یه آدم معمولی فالوش میکنم و فالوبک هم میشم. بعدا یه پست خیلی قشنگ ازش باعث شد برم وبلاگ برای فراموش کردنش رو بخونم. بعدش هم روزنوشته ها رو. تا بهار ۹۴ طول کشید خوندنش. آخر ۹۴ تصمیم گرفتم کل روزنوشتهها رو دوباره بخونم. این بار به همراه کامنتای زیرش.
اسفند ۱۳۹۴ – یه آگهی روی بورد دانشگاه میبینم. یه سری نشست در مورد تکنولوژی و بازارهای نوظهور با آقایان وحید شیرازی و عطا افتخاری. اپلای میکنم و قبول میشم. یکی از بهترین جمعهایی که میشد توی شریف پیدا کرد رو گیر میارم. آشنایی با وحید و ارتباطات بعدیمون مسیر زندگی منو عوض میکنه. میرم به سمت دیتا ساینس و هوش مصنوعی. به خودم جرئت میدم که کاری که دوست دارم رو دنبال کنم. داستان مفصلترش رو توی یادهست وحید شیرازی نوشتم.
بهمن ۱۳۹۵ – در گزارش سه سالگی متمم، لیست فعالترین اعضای اون سال هم منتشر شد. من از بس اون سال متمم خوندم که توی لیست، نفر هفتم شدم. متمم خیلی کمک کرد که هم زندگیم رو پروداکتیوتر کنم، هم با شناخت ابزار کسب و کار بعدا هم راحت وارد بازار کار بشم و هم راحتتر پیشرفت کنم. البته وقتی که این گزارش منتشر شده بود من دیگه متممخوانی رو کم کرده بودم و بیشتر کتاب میخوندم. اون سال میلادی (2017) بیشتر از مجموع تمام سالهای قبلش کتاب خوندم.
تیر ۱۳۹۶ – دوشنبه ۱۲ ام، آخرین امتحان دوران کارشناسیمو دادم. دکتر فردمنش دوستداشتنی استاد درس (کاربرد مدارهای الکترونیکی در پزشکی) بود. فرداش رفتم سر کار. یهو از دانشجویی به بازار کار جهش کردم. با چه عنوانی؟ شغل مورد علاقهام، دیتا ساینتیست. البته بعدا بکاند دولوپرمنت هم کردم همونجا. حتی وقتی کارمون لنگ مونده بود، سیسادمین هم شدم. زیر نظر محمدرضا خلج خیلی چیزا یاد گرفتم. باید در موردش یه پست بنویسم حتما. شاید گذاشتم برای وقتی که از شرکت اومدم بیرون.
چند جای دیگه هم صفحه دارم. اونها رو اینجا لیست میکنم تا شاید گوگل بفهمه که همهی اینها مربوط به منه.
Iman Nazari’s Page on Sharif Univ
Iman Nazari on Wolfram Community
۲۲ دیدگاه دربارهٔ «درباره ی من»
سلام. لینک گیرنده دیجیتال مارشال برای ویندوز ۱۰ گذاشته بودی. غیر فعاله
سلام حسین. ممنون که گفتی. درستش کردم
آقای نظری عزیز سلام و عرض ادب
بنده مدیر عامل جدید شرکت کوک موبایل هستم و در نظرات گوگل دیدم که شما ۲ مرتبه نمره منفی به این سایت داداید؛ میخواستم علت را جویا بشم و از شما دلجویی کنم و اگر خسارتی به شما (در هر زمانی) وارد شده جبران خسارت کنم؛ ممنون میشم پاسخ گو باشید.
سلام و وقت بخیر
توضیحات رو همونجا نوشتم. گیر پول یه گوشی هم نیستم که دنبال خسارت باشم. کارمندانتون رو تربیت کنید که درست رفتار کنند. کمک دیگهای اگه از دستم برمیومد در خدمتم.
سلام
لطفا ایمیل خودتون را هم بزارید
مرسی
سلام
۲۴ سالمه معماری خوندم هیچوقت بیکار نموندم اما خب نمیتونم خوب پول دربیارم و میخوام کمی بیام سمت کامپیوتر و کد نویسی برای تجربه شاید از معماری باحال تر باشه 🙂 هیچ اطلاعاتی ام ندارم میخوام لطف کنید راهنماییم کنید برای شروع چی بخونم و چیکار کنم؟ یا اول با چه نرم افزاری شروع کنم؟
سلام آقای نظری
وقتتون بخیر
من فوق لیسانس آمار هستم، ممکنه راهنمایی بفرمایید برای یادگیری داده کاوی و مباحث بیگ دیتا از کجا باید شروه کنم و آیا موسسه معتبری که آموزش بده رو می شناسید.
ممنون میشم اگه پاسخ بفرمایید.
سلام
وقتتون بخیر
اخیرا جادی یه مطلب در مورد مسیر تبدیل شدن به یک دیتاساینتیست منتشر کرده. شاید بد نباشه یه نگاهی به اون بندازین. لینک جادی
سلام اقای نظری ممنون از صحبت ها وتوضیحاتتون!
من رشته ام کتمپیوتر بوده الانهم دارم هوش تجاری تو یک شرکت هوش تجاری کار میکنم با ابزاری مثا ssis ,power bi ,sql server می خوام وارد data mining بشم اما خیلی هم علاقه به کد نویسی مثل زبان پایتون ندارم
امکانش هست من رو راهنمایی کنید؟ از کجا شروع کنم وبا چی شروع کنم؟
سلام
وقتتون بخیر
اگر نخواید وارد قسمت کدنویسی بشید همونطور که خودتون گفتید میتونید با ابزارهایی مثل Power BI یا Tableau کارتون رو پیش ببرید. مخاطب این نرمافزارها خیلی وقتها مدیران هستند و میشه با حداقل دانش از دیتابیس و ساختار زیرش باهاشون کار کرد. کورسهای آموزشی براشون خیلی زیاده اگر سرچ کنید حتما کلی پیدا میکنید. خوب میشه اگر در کنارش بتونید دانشتون در بیزنس رو هم افزایش بدید تا بهتر معنای دادهها رو درک کنید و ازشون دانش استخراج کنید. در این مورد هم سایت متمم اکیدا توصیه و پیشنهاد میشه.
سلامت و سربلند باشید
چقدر از خود مچکری، حال ادمو به هم میزنی
عزیزم من که از روی دیتای رفت و آمدت دارم میبینم اسم خودتو گوگل کردی رسیدی به پست «کمتر ترجمه کنید»، بهت بر خورده کسی از ترجمه مذخرفت انتقاد کرده، برای بار چندم داری زیر پستهای دیگه عقدهگشایی میکنی.
فقط خواستم بپرسم جرئت داشتی با اسم خودت هم این حرفو بزنی؟ یا فکر کردی چون هیچکی نمیفهمه داری اینکارا میکنی؟
اولین و آخرین باره که با کامنتت با اسم و ایمیل فیک تائید میشه
مطالب وبلاگتون رو خوندم و واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم از قدرت قلمتون همین طوری ادامه بدین
جوجه جوجه طلائی :)))
عااااالی
سلام آقا ایمان
آخر شب شما رو دیدم و زمان برای صحبت کم بود.
انقدر برخورد شما گرم و صمیمی بود که واقعا در اوج خستگی ام از شما انرژی گرفتم.
موفق باشید.
د آخه نامسلمون!
کامنت خصوصی که نمیشه گذاشت.
اینجا هم که ایمیلت رو نذاشتی.
چطوری دربارهی پست آخرت یه حرف خصوصی بهت بزنم؟
اِ راس میگیا :))
یه زمانی یه شکلکی سمت راست بود ایمیلمم(وسایر راههای ارتباطیم) توش بود الان نمیدونم کجا غیبش زده. حتی فکر میکردم ایمیلم گراواتارم معلوم باشه که اونم نیست. :))
متاسفانه وردپرس هم هنوز به تکنولوژی کامنت خصوصی درست درمون نرسیده. این غربیا اصلا شرم و حیا نمیدونن چیه که. جلو همه هر حرفی رو میزنن. :))
در نتیجه من علیالحساب این ایمیل منو داشته باش تا بگردم یه جای درست درمون تو وبلاگ برای حرفای خصوصی پیدا کنم.
سلام ایمان جان، من هم تازه نفس هستم، تو را به عنوان دوستان اضافه کردم، نوشته هایت راهم دنبال می کنم.
سلام بهروز عزیز.
از آشنایی باهات خوشبختم. منم از این به بعد بهت سر میزنم 😉
سلام عزیز، خوشجالم که با تو آشنا شدم.
همکلاسی این روزهای تو در متمم هستم، با افتخار شما را هم به لیست دوستان خودم اضافه کردم تا گاهی افتخار مرور نوشته های خوبت را داشته باشم
سلام سجاد جان.
ممنون که لطف کردی سر زدی.
از این به بعد منم حواسم به نوشتههای جدیدت خواهد بود. 😉
سلااااااام عالی هستی لاااایک