دسته‌ها
روزنوشته

متفاوت فکر کن

سال ۱۹۹۷. صبح اولین روز پخش اگهی جدید اپل است! پس از مدت ها تلاش دو ویدیو آماده شده ولی فقط یکی پخش می شود. تنها تفاوت، صدای گوینده است! رهبر افسانه‌ای کمپانی، استیو جابز باید تصمیم بگیرد که کدام پخش شود. صدای خودش، یا بازیگر معروف آمریکایی؟

استیو  ریچارد دریفوس را بر می گزیند. صدای استیو به آرشیو منتقل می شود.

بعد از پخش، تبلیغات اپل (که به نام دیوانه‌ها معروف شده) به شدت غوغا می کند و حتی از طرف کارشناسان  مدال بهترین تبلیغ تاریخ را هم به گردن می آویزد.

هروقت به شدت خسته‌ام این ویدیو دوباره زنده‌ام می‌کند. نسخه‌ی صدای استیو را می توانید از این لینک دانلود کنید (اپل

متن اصلی اینگونه است:

Here’s to the crazy ones. The misfits. The rebels. The troublemakers. The round pegs in the square holes. The ones who see things differently.

They’re not fond of rules. And they have no respect for the status quo. You can quote them, disagree with them, glorify or vilify them. About the only thing you can’t do is ignore them. Because they change things. They push the human race forward.

And while some may see them as the crazy ones, we see genius.

Because the people who are crazy enough to think they can change the world, are the ones who do.

و به فارسی:

تقدیم می‌شود به دیوانه‌ها. متفاوت‌ها. یاغی‌ها. مشکل‌آفرین‌ها. میخ‌های دایره‌ای در سوراخ های مربعی. افرادی که متفاوت می‌بینند.

آنها با قوانین ناسازگارند و احترامی برای شرایط موجود قائل نیستند. می‌توانید از آنها نقل کنید، تکذیبشان کنید، ستایش کرده یا دشنامشان دهید. اما تنها حسی که به آنها نخواهید داشت، بی‌تفاوتیست! زیرا آنها تغییر میدهند. آنها نسل بشر را به جلو می‌رانند.

بعضی دیوانه خطابشان می‌کنند، ولی ما آنها را نابغه می‌دانیم.

زیرا کسانی که آنقدر دیوانه‌اند که فکر می کنند می توانند دنیا را عوض کنند، بلاخره انجامش می‌دهند.

 

دسته‌ها
روزنوشته کتاب‌ها

مسئولیت

آنتوان دوسنت اگزوپری را تقریبا همه‌ میشناسند. مخصوصا جمله‌ی معروفش در کتاب شازده کوچولو که بارها با عکس خسرو شکیبایی شِیر شد :« تا آخر عمر در برابر کسی که اهلی کردی مسئولی».

خوب اگر کسی از این نویسنده فقط همین کتاب را خوانده باشد احتمال تصویری که از اگزوپری در ذهن دارد نویسنده‌ای رمانتیک و عاشق‌پیشه است که در کنجی نشسته و درد فراق یار می کشد!

اما اگر به صفحه ویکیپدیای این شخص بروید اولین عکسی که از وی می بینید روبروی یک هواپیما خواهد بود. و خواهید دید که او در جنگ جهانی دوم خلبان ناوگان هوایی فرانسه بوده و (به نقل از منابع مختلف) ۸ تا ۱۰ عملیات جنگی انجام داده! در نهایت هم در یکی از همین عملیات ها کشته شد و لاشه هواپیمایش تا مدت‌ها مفقود مانده بود.

Flight-to-Arras

اما برای شناخت بهتر آنتوان لازم است شاهکار بزرگش، کتاب «خلبان جنگ» را خوانده باشید. او از مشغله‌های ذهنی‌اش در هنگام پروازها می گوید و جمله معروف شازده کوچولو را اینگونه کامل می کند: «هرکس، به تنهایی، مسئول همه است.»

نوشته را با قسمتی از کتاب خلبان جنگ تمام می کنم:

رفته رفته با فراموش کردن «انسان» اصول اخلاقی خود را به مسائل فرد محدود ساختیم. از هر فرد خواستیم که به فرد دیگر گزند نرساند. از هر سنگ خواستیم که به سنگ دیگر آسیب نرساند. و یقیناً وقتی سنگ‌ها در صحرا پراکنده افتاده‌اند، به یکدیگر آسیب نمی‌رسانند. اما به کلیسایی که می‌توانستند بنا نهند و در عوض به یمن آن معنای خاصی پیدا کنند، زیان می‌رسانند.

 

 

دسته‌ها
ترجمه

چگونه از باتری لپتاپ محافظت کنیم؟

پیش‌نوشت: یکی از دسته‌بندی‌های معمول وبلاگ، ترجمه‌ها خواهند بود. مطالبی که در طول فعالیت های خودم بر می‌خورم را برایتان می‌نویسم. ممکن است در هر زمینه ای باشد.

مقدمه ترجمه‌ها: در ترجمه به هیچ وجه به کلمات وفادار نیستم و درک خود را از آن می نویسم و نظرات شخصی‌ام را داخل پرانتز بیان می کنم.

اصل ترجمه:

معمولا عمر باتری‌ها در حدود ۲-۳ سال است و بیشتر از آن نباید از آنها انتظار داشت، اما شرایط استفاده از آن هم بسیار مهم است.

در این نوشته به راهکارهایی برای افزایش کارایی باتری می پردازیم:

کاملا خالی نشود.

اکثر باتری های موجود در بازار (چه گوشی، چه لپ‌تاپ،…) از یون لیتیوم ساخته شده‌اند. یون های لیتیوم در صورت تخلیه کامل، آسیب جدی می بینند. یعنی نباید اجازه بدهید باتری ۱۰۰% خالی شود. (البته در موارد خاص این کار لازم است که در ادامه به ان می پردازیم) البته این اتفاق در یک یا دو بار باعث خرابی باتری نمی شود اما اگر به عادت تبدیل شود مخرب خواهد بود.

خوشبختانه از ویندوز ۷ و به بعد سیستم خود به خود با رسیدن به ۵% خاموش می شود و از این اتفاق جلوگیری می‌کند. البته در بعضی لپ‌تاپ‌ها سرویس های شرکتی نیز این کار را می کنند.

اگر شک دارید که این سرویس در ویندوز فعال است یا نه به طریق زیر عمل کنید:

از منوی استارت، عبارت Power Options را جستجو کنید و در صفحه‌ی جدید Change plan settings و سپس change advanced power settings را کلیک کنید. در پنجره جدید، از قسمت Battery عبارت Critical battery level را بیابید و آن را روی ۵ درصد تنظیم کنید. اوکی کرده و خارج شوید.

اشتباه رایج: همیشه در شارژ نباشد.

این قضیه مقداری حساس است. من با متخصصان این حوزه صحبت کردم، هم خوبی‌هایی دارد (که هیچ وقت با باتری خالی بیرون نمی‌روی) و هم ریسک کاهش عمر را دارد.

اما در کل به این نتیجه رسیدیم که در شارژ بودن بهتر از نبودن است.

خُنَک نگه دارید.

گرما دشمن وسایل الکتریکی است. هرچه گرمتر، عمر کمتر.

نباید بگذارید دمای باتری زیاد شود. روی بالشت و سطح پشمی قرار ندهید. ( زیرا عایق گرما اند.)

مطمئن شوید که خروجی های هوای لپتاپ به درستی کار می کند. از کپسول هوا استفاده کنید.(دقیقا نمی‌دانم نامشان در بازار چیست. اسپری‌هایی که با فشردن آن هوای با فشار تخلیه می‌کنند.) نباید قیمتی داشته باشند. ضمنا جهت تمیزکاری نیز می‌توانید از آن استفاده کنید.

اشتباه رایج: در یخچال بگذارید!

کافیست این کار را کنید تا رطوبت هوا روی باتری میعان(تبدیل گاز به مایع) کند و هرچه رشته کردید پنبه شود.

هوای معمول اتاق کاملا کافی است.

استراحت بدهید.

این بهترین راه برای حفظ باتری ست. زمانی که در مکانی پایدار و متصل به برق شهری هستید می توانید باتری را خارج کنید. باتری بدون فشار خارجی عمر بسیار طولانی ای دارد.

البته حواستان باشد که نباید به مدت طولانی (یک ماه) بدون استفاده نگه بماند. هر چند مدت به لپتاپ وصل کرده و اجازه دهید تا حدودی تخلیه و دوباره شارژ شود.

مترجم: برای اثبات تاثیر این قسمت بنده هم اکنون باتری را جدا کردم. (البته گفته می‌شود این کار را فقط وقتی دستگاه خاموش است انجام بدهیم. زیرا ممکن است مدارهای داخلی آسیب جزئی ببیند.)

بهبود عملکرد باتری های مشکل دار

اشتباه رایج: می شود باتری مرده را زنده کرد.

انجام اینکار از نظر فیزیکی غیر ممکن است. اما بعضی وقتها باتری‌ها از حداکثر ظرفیت خود استفاده نمی کنند. می‌توان این مشکل را تا حدودی بر طرف کرد:

اگر فکر می کنید باتری شما خیلی(واقعا خیلی منظورم است.) زودتر از حد انتظار شارژ خالی می کند می توانید اجازه دهید باتری کاملا خالی شود (همان مورد خاص) و آنرا دوباره شارژ کامل کنید. این را چند بار تکرار کنید تا باتری به حالت استاندارد خود برگردد.

برای تخلیه کامل از همان تنظیماتی که در قسمت اول گفته شد استفاده کنید (به جای ۵ درصد، ۰ بگذارید) و اجازه دهید سیستم خاموش شود.

البته حتما حتما بعد از انجام این فرایند، تنظیمات را به حالت اولیه برگردانید.

استفاده بهتر از باتری

همیشه هم نباید انتظارات را فقط به باتری محدود کنیم بلکه خود هم با راهکارهایی می توانیم کمک باتری باشیم.

نور صفحه نمایش را کاهش دهید

قسمت عمده ای از انرژی صرف صفحه نمایش می شود. با انجام اینکار عمر یک دوره باتری به طرز ملموسی افزایش می یابد.

سخت افزار های غیر ضروری را خاموش کنید

منظور بلوتوث، وای‌فای و اسپیکر هستند. این‌ها هم روی انرژی مصرفی تاثیر دارند.

کارهای سنگین و همزمان انجام ندهید

منبع: سایت PCWORLD.COM

اگر نیاز به توضیحات بیشتر داشتید می توانید به لینک منبع مراجعه کنید.

 

دسته‌ها
روزنوشته

فرار از ترسها یا تعقیب رویاها؟ با محمدرضا

همین الان پست محمدرضا شعبانعلی راجع به ترس و ولع در زندگی خواندم.

همانطور که محمدرضا گفته بود از این موضوع جملات مینیمال شده ای خوانده بودم، اما خوشحالم که محمدرضا بحث را باز کرد تا بیشتر بفهمم.

محمدرضا شاخص ترس و ولع رو در زندگی تعریف می کند و به این نتیجه می رسد که هر شخص در زندگی بر اساس اینکه در کدام سر این طیف قرار دارد تصمیم‌گیری می‌کند. برای مثال افرادی که از ترس تنها ماندن در بزرگسالی ازدواج می کنند را افراد فرار کننده از ترس، و کسانی که به شوق ماندن در کنار شخصی خاص تن به این کار می‌دهند را دنبال کننده آرزوها یا ولع کار تعریف می کند.

اگر الان بخواهم تصمیماتم در زندگی را مرور کنم، احتمالا از اولین تصمیمات جدی ای که برای تعقیب آرزوهایم گرفتم، تلاش برای قبولی در تیزهوشان راهنمایی بود که البته با توجه به اینکه ترس و ولع به صورت صفر و یک نیست و یک طیف میباشد، این تصمیم خیلی در انتهای این طیف قرار نداشت. در نتیجه بعد از رسیدن به هدف، شوق آن نیز از بین رفت و بنده تا سالها هیچ علاقه ای به کاری که در مدرسه می کردم نداشتم!

در اوایل دوره دبیرستان به مشکلات درسی زیادی برخورده بودم و مادر من فداکارانه مرا مجبور می کرد روزانه چند سوال از درس ریاضی(مشکل اصلی من) را حل کنم و اثار حل ان را به او نشان دهم. احتمالا این تصمیم در نهایت قسمت ترس از شاخص یادشده قرار دارد! که البته از آن بسیار خوب نتیجه گرفتم! به طوری که انگیزه ای شد برای ادامه درس خواندن و تعدیل عقربه ی این طیف!

شاید دومین تصمیم مهم من در ادامه ی زندگی درس خواندن دوباره در ابتدای سال سوم دبیرستان بود. دقیقا نمی دانم در ابتدا، این تصمیم حاصل کدام قسمت طیف بود. هیچ فشاری از سوی خانواده برای درس خواندن من در آن مقطع زمانی به دلیل مشکلات آن زمان نبود. اما من هم هدف مشخصی نداشتم. فقط یادم است که می خواستم درس بخوانم. مانند تام هنکس در فیلم فورست گامپ، که بعد از جدایی جین، فقط می خواست بدود؛ و این کار را تا سال ها ادامه داد! خلاصه بعد از ۲ ماه درس خواندن فورست وارانه، مطمئنم که عقربه به منتها علیه سمت ولع نزدیک شده بود! با این که نتایج امیدوار کننده ای نمی گرفتم اما هدف رتبه ۲ رقمی داشتم.

خوشبختانه مقتدرانه به این هدف رسیدم و راهی دانشگاه شدم، و دقیقا دوباره همان اتفاقی افتاد که در تیزهوشان راهنمایی گریبانم را گرفته بود! درس می خواندم از ترس افتادن! تقریبا اگر از پاس شدن درس خیالم راحت بود، آنقدر کنار میگذاشتمش تا این خیال اسوده کاملا از بین برود! (هرچند الان هم فقط یک تفاوت با قدیم دارم؛ دیگر ترس افتادن را تحویل نمی گیرم!)

البته تعریف رویا هم مقوله‌ی دیگری است. به نظرم اگر آدم بخواهد نزدیک به سر طیف ولع حرکت کند، باید هدف اصلی‌ای داشته باشد که هیچ وقت به آن نرسد(!) اما در مسیر رسیدن به هدف اصلی، هدف های ثانویه ای تعریف کند و به سمت آنها میل کند. البته رسیدن به این هدف هم کار سختی‌ست.

از زندگی خودم که بگذرم به نظرم ممکن نیست که یک شخص همیشه در سر طیف ولع باشد. نه این که کسی اراده اش را نداشته باشد، بلکه کسی کاملا به سمت رویاها حرکت می کند که عمیقا ترس را چشیده باشد! تجربه کرده باشد و بداند فشارهایی که از طرف محیط به ما اعمال می شود، واقعا آنقدرها هم خطرناک نیستند! طوری که جلوه می کنند سخت نیستند!

محمدرضا برای دسته‌بندی افراد نموداری هم کشیده بود و سه خط بر روی آن بود که نماینده ی ۳ دسته‌ی کلی انسان‌ها بودند.

تصمیم گیری ترس ها و رویاها

دسته افراد عمودی برایم جالب بود! بعضی وقت ها فکر می کنم اصلا زندگی یعنی همان! که آدم به دنبال خوش هایش برود و هروقت در مضیقه بود شروع به تلاش کند! البته بعدا (که الان هم جزء آنها باشد) به این نتیجه می‌رسم که خوشی واقعی چیز دیگریست!! و به دنبال خوشی های واقعی که همان رویاهای خودم باشد می‌روم!


متن پیش روی شما را یک ماه پیش نوشته بودم. هنوز مطمئن نشده بودم که می توانم به یک سایت شخصی پایبند باشم! گفتم اگر فی البداهه متنی توانستم بنویسم، ادامه خواهم داد. نتیجه اش را میبینید.